گزارش ماهانه نقض حقوق اقوام مربوط به مردادماه
91
شنیدم دوره
ی خسروی
پرویز
گرفتند آدمی را
تــــــوی تبریز
به جــــرم نقض
قانون
اساسی
و بعضی گفتمـــــان های سیاسی
ولی آن مرد دور
اندیش ، از پیش
قراری
را نهــــاده با زن خویش
که از زندان
اگــــــــر آمد
زمانی
به نام من پیـــــــــــامی یا نشانی
اگـــــــــر خود
کار آبی بود
متنش
بدان باشد درست وبی غل وغش
و گر با رنگ قرمز
بود خود
کار
بدان باشد تمـــــام از روی
اجبار
تمامش با فشار باز جـــــوئی
ست
سراپایش دروغ و یاوه گوئی ست
گذشت و
روزی آمد نامه از
مرد
گرفت آن نامه را بانـــوی
پردرد
گشود و دید
با هالـــــــــــــو
مآبی
نوشته شوهرش با خط آبــــــــی:
عزیزم عشق من حالت
چطوراست
بگو بی بنده احوالت چطور است
اگر از ما بپرسی
، خوب ، بشنو
ملالی نیست
غیر از دوری تـــــو
من این جا راحتم ،
کیفور ، کیفور
بساط عیش
و عشرت،جور واجور
در ایجا
سینما و باشگاه
است
غذا ، آجیل ، میوه
رو براه است
کتک با چوب
یا شلاق و
باطوم
تمامآ شایعاتی هست مــــــوهوم
هرآن کس گوید اینجا چوب
داراست
بدان این هم دروغ شاخدار است
در این جا
استرس جائی
ندارد
درفش و داغ معنــــــــــــائی ندارد
کجا تفتیش هـــای اعتقادی
ست؟
کجا سلول های انفــــرادی ست؟
همه این جا رفیق و دوست
هستیم
چو گردو داخل یک پوست هستیم
در این جا باز
جــــو اصلن
نداریم
شکنجه اعتراف عمـــــــرن نداریم